سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بند انداز برقی


بند انداز برقی صورت و بدن

رفع موهای زائد در کمترین زمان !

بدون تخصص صورت خود را اصلاح کنید!

مناسب برای انواع پوست و مو

با استفاده از دستگاه بند انداز برقی شما می توانید براحتی و بدون نیاز به آرایشگر و تخصص لازم اقدام به اصلاح موهای زائد صورت و بدن خود نمایید.توجه کنید که این دستگاه مانند اپیلیدی نیست بلکه دارای ساختاری متشکل از نخ طبیعی است که به هنگام اصلاح باعث میشود شما احساس درد نکنید و همچنین از حساسیت های پوستی نیز جلوگیری می نماید.
 اگر از موچین، موکن، موبر، بنداندازهای نخی و سنتی و سایر محصولات شیمیایی و مکانیکی از بین برنده موهای زاید خسته شده اید و استفاده از آن هم برای خودتان و هم برای مشتریان  زجر آور، درد آور، وقت گیر و همراه با عوارض جانبی است می توانید با خرید یک دستگاه به بسیاری از مشکلات خود پایان دهید.
این محصول قابل استفاده برای مصارف خانگی، آرایشگاهها و سالنها می باشد.به همراه این محصول نخ و پودر مخصوص ارائه می گردد.

هدیه ای مناسب برای بانوان

 



عاشقانه ها-تصاویر عاشقانه-جملات کوتاه عاشقانه-متن های عاشقانه
عاشقانه ها +جملات کوتاه عاشقانه ، متن های عاشقانه ، تصاویر عاشقانه ، جملات زیبای عاشقانه ، شعرهای عاشقانه
قالب وبلاگ
پیوندهای روزانه

    بسم الله الرحمن الرحیم  

 

 

نقش ایمان و اخلاق در تحکیم بنیاد خانواده

 

خانواده یک واحد کوچک اجتماعى است که با پیمان ازدواج یک زن و مرد آغاز مى شود و با تولید و تکثیر فرزندان توسعه و استحکام مى یابد. جوامع بزرگتر نیز از همین واحدهاى کوچک تشکیل مى شوند. بشر از آغاز، زندگى خانوادگى را به عنوان بهترین نوع زندگى برگزیده و در همه زمان ها و مکان ها بدان پایبند بوده و هست.

این نوع زندگى از امتیازات انسان محسوب مى شود و فوائد گوناگونى را در بردارد، از جمله این که زن و مرد را از پریشانى و بى هدفى و ولگردى نجات مى دهد و به خانواده وابسته و دلگرم مى سازد از نعمت انس و مودت و لذت جوئى هاى مشروع زناشویى بهره مند مى شوند . در کانون گرم و با صفاى خانواده فرزندان مشروعى را تولید مى کنند. پرورش فرزندان و انس با آنان یکى از بهترین لذتهاى زندگى است.

وابستگى کودکان و نوجوانان و جوانان به خانواده نیز فوائد زیادى را در بردارد، زیرا موجب مى شود که از ولگردى و انواع مفاسد اخلاقى و اجتماعى و انحرافات جنسى، و ارتکاب جنایت و بزهکارى و اعتیاد، به مقدار زیادى مصون بمانند.

بنابر این، سلامت و سعادت یک جامعه، تا حدود زیادى، به وضع خانواده ها و کیفیت روابط بین زن و شوهر و والدین و فرزندان بستگى دارد. هر چه روابط بهتر و سالمتر باشد زندگى شیرین تر و با صفاترى دارند و فرزندانشان نیز بیشتر به خانواده وابسته مى مانند و از خطر انحراف مصونیت پیدا مى کنند.

متاسفانه وضع خانواده در جهان، مخصوصا در کشورهاى صنعتى غالبا خوب نیست، اختلافات و کشمکش هاى خانوادگى بسیار زیاد است، زندگى را بر زن و مرد تلخ ساخته و بنیاد خانواده را متزلزل نموده است. بر آمار طلاق و تعداد زنان و مردان بیوه افزوده مى شود و تعداد کودکان بى سرپرست و ولگرد افزون مى گردد. سنین ازدواج بالا رفته و رغبت به ازدواج و تشکیل خانواده کمتر شده است. لذت جوئى هاى کاذب و زودگذر جاى لذت جوئى هاى مشروع و پایدار و انس و محبت و آرامش خانوادگى را گرفته و جوانان را از ازدواج مشروع و تشکیل خانواده باز مى دارد، و به ولگردى در خیابان ها و پارک ها و مراکز فساد و عیش و نوش تشویق مى کند . انحرافات جنسى و مفاسد گوناگون اخلاقى و اجتماعى روز به روز زیادتر مى شود.

تزلزل بنیان خانواده و اوضاع اسفبار چنین اجتماعات از هم گسیخته اى وجدان هاى بیدار خیراندیشان را متاثر ساخته و براى حل این مشکل چاره مى جویند. حقا بنیان مقدس خانواده در معرض تهدید جدى است و باید براى نجات آن از فروپاشى چاره اندیشى کرد و هر چه هم در این باره خرج شود ارزش دارد.

خوشبختانه به وسیله سازمان هاى بین المللى در این رابطه کارهاى خوبى انجام گرفته است، مانند بیانیه رفع هر گونه تبعیض در مورد زنان، جلوگیرى از خشونت درون خانواده و جلوگیرى از استثمار و سوء استفاده جسمانى و روانى از بانوان و کودکان، و دفاع از حقوق بانوان براى شرکت در فعالیت هاى اقتصادى و اجتماعى، دفاع از حقوق زنان و کودکان، تشویق و توصیه به تامین خدمات رفاهى به بانوان باردار و بچه شیرده، دادن حق مرخصى به بانوان در ایام باردارى و شیر دادن، پرداخت حق همسر و اولاد به کارگران و کارمندان، کمک به تاسیس و اداره مهد کودک و پرورشگاه ها، و دیگر امور از این قبیل، براى جلوگیرى از فروپاشى خانواده ها طلاق را جز در موارد محدود ممنوع نموده اند و براى انجام آن موانعى را بوجود آورده اند تا عملا طلاق کمتر انجام بگیرد.

و در نهایت سال 1994 را به عنوان سال جهانى خانواده معرفى نموده اند تا افکار جهانیان را به سوى ضرورت رعایت رسیدگى به وضع خانواده ها و کودکان و به ویژه حقوق بانوان معطوف سازند اما با توجه به اوضاع و شرائط رو به وخامت خانواده در جهان از سازمان ملل انتظار مى رفت که مهمترین موضوع مطرح شده این سال را بررسى و ریشه یابى علل و عوامل تشدید اختلافات خانوادگى و تزلزل روزافزون بنیان خانواده ها و ازدیاد آمار طلاق و مردان و زنان بیوه و کثرت کودکان بى سرپرست، و کم رغبتى جوانان به ازدواج، قرار مى داد. و براى ایجاد روابط بهتر بین زن و شوهر و تحکیم بنیان خانواده ها چاره اندیشى مى کرد. متاسفانه از طرح یک چنین مسأله مهم و حیاتى غفلت شده است. زیرا با جعل قوانین به نفع بانوان و دفاع از حقوق آنان، و به وجود آوردن موانعى براى طلاق، چنین هدفى تأمین نمى شود. با چنین برنامه هایى نمى توان جلوى طلاق را گرفت، و روابط بین زن و شوهر را اصلاح کرد و بنیان خانواده ها را استوار ساخت، چنان که همه ما شاهد عدم موفقیت آنان در این جهت هستیم.

به همین جهت اسلام با این که در موارد متعدد از حقوق بانوان دفاع کرده و طلاق را مبغوضترین کارهاى جایز دانسته و براى جلوگیرى از آن موانعى را به وجود آورده است، اما این مقدار را براى تحکیم بنیان خانواده کافى نمى داند. زیرا با اجراى بعضى از قوانین مى توان امورى را بر شوهر تحمیل کرد و از طلاق مانع شد، و زن را ظاهرا وابسته نگهداشت ولى بدین وسیله نمى توان هدف از ازدواج یعنى انس و محبت و صفاى خانوادگى را تأمین نمود، خانه اى که در آن صفا و محبت نباشد از هم گسیخته است و ویرانه، بلکه زندانى بیش نیست.

اسلام براى تحقق اهداف ازدواج و تحکیم بنیاد خانواده روى دو امر تاکید دارد: یکى ایمان و دیگرى اخلاق. و به کسانى که قصد ازدواج دارند توصیه مى کند که دین و اخلاق همسر خود را نیز منظور بدارند.

مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و در امر ازدواج با او مشورت نمود، آن حضرت فرمود: «با زنان دیندار ازدواج کن تا خیر فراوانى نصیب تو شود» . (1)

على بن موسى الرضا علیه السلام فرمود: «سودى بهتر از زن صالح و شایسته نصیب انسان نمى شود، زنى که شوهرش را خوشنود مى سازد و در غیاب او از خودش و مال شوهرش نگهدارى مى کند» . (2)

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: «اگر کسى از دختر شما خواستگارى کرد و دین و اخلاقش را پسندید با او تزویج کنید و گرنه فتنه و فساد بزرگى در زمین به وجود مى آید» . (3)

براى حسن رابطه بین زن و شوهر و بقاء و استحکام بنیاد خانواده و براى جلوگیرى از اختلافات خانوادگى و وقوع طلاق نیز بهترین وسیله را رعایت ارزش هاى اخلاقى مى داند، و در این رابطه توصیه هاى فراوانى دارد.

اسلام ازدواج را پیمانى مقدس مى داند که در بین یک زن و مرد، به اعتبار این که دو انسان هستند بسته مى شود و مهمترین هدفش تامین نیازهاى انسانى و آرامش و سکون و انس زن و مرد به یکدیگر است حتى لذت جوئى هاى مشروع جنسى و اشباع غریزه و تولید و پرورش فرزندان را نیز در راه تامین هدف عالى انسانى محسوب مى دارد.

قرآن کریم در این رابطه مى گوید: «و از نشانه هاى خداست که براى شما از جنس خودتان همسرانى بیافرید تا به سوى آنان آرامش بیابید، و در میان شما محبت و دلسوزى قرار داد، همانا که در این موضوع براى اندیشمندان نشانه هایى است» (4)

در آیه مذکور انس و آرامش خانوادگى به عنوان ثمره ازدواج معرفى شده است و این موضوع بسى برتر از امکان ارضاء مشروع غریزه جنسى است.در پیمان مقدس زناشویى زن و مرد با تمام وجود به سوى همدیگر جذب و متحد و یک دل مى شوند. و در تمام ابعاد زندگى در خدمت یکدیگر قرار مى گیرند. مانوس و همفکر و هم راز و یک هدف مى شوند.

در آیه مذکور زندگى خانوادگى بر دو پایه نیرومند مودت و رحمت استوار گشته است یکى از پایه هاى ازدواج مودت و علاقه زن و شوهر نسبت به یکدیگر است، خوبى ها و نقاط مثبت یکدیگر را مورد توجه قرار مى دهند و از صمیم قلب همدیگر را دوست مى دارند. هر یک از آنان، دیگرى را نعمتى ارزشمند از جانب خدا و وسیله انس و الفت و آرامش و دلگرمى و شریک زندگى مى شمارد و از این نعمت بزرگ قدردانى و سپاسگزارى مى کند.

پایه دیگر ازدواج که در آیه بدان اشارت رفته رحمت یعنى مهربانى و دلسوزى است، هر گاه یکى از زوجین به نقصان و ضعف و نیازى در همسرش مواجه شد با دیده ترحم و دلسوزى به آن مى نگرد، فکر مى کند که او یک انسان است و انسان بى نقص نیست. چنانکه خودش نیز بى عیب نیست. دلش به حال او مى سوزد و سعى مى کند با نرمى و مدارا و از روى مهربانى و دلسوزى نقص او را در صورت امکان برطرف سازد، و در صورت عدم امکان او را با همان حال مى پذیرد و نقصانش را نادیده مى گیرد، و به زندگى ادامه مى دهد. لازمه رحمت و دلسوزى این است که چنانکه خیر و صلاح خود را مى خواهد در همه حال خواسته ها و تمایلات همسرش را نیز منظور بدارد و هر چه را براى خود مى خواهد براى او نیز بخواهد، و همواره به فکر تامین سعادت و آسایش و آرامش او نیز باشد.

قرآن مجید در این رابطه تعبیر بسیار جالبى دارد و زن و شوهر را چنین توصیف مى کند:

«زنان براى شما لباس هستند و شما نیز براى آنان لباس هستید» (5)

لباس مجموع بدن انسان را با همه کمالات و نواقص و خوبى ها و بدى ها و زیبایى ها و زشتى ها در بر مى گیرد از سرما و گرما و خطرها حفظ مى کند، بر زیبایى هایش مى افزاید و عیوبش را مى پوشاند، لباس نزدیکترین اشیاء نسبت به انسان است و از جمله نیازهاى اولیه بشمار مى رود. زن و شوهر نیز نسبت به یکدیگر باید همانند لباس باشند همدیگر را با همه نواقص و کمالات بپذیرند. حافظ و نگهبان و آرامش بخش یکدیگر باشند. بر زیبایى هاى هم بیفزایند و عیوب هم را بپوشانند، راز نگهدار و محرم اسرار باشند.

اسلام در مورد روابط بین زن و شوهر و زندگى خانوادگى چنین مى اندیشد و آن را بر چنین پایه هایى استوار ساخته است. تشکیل چنین خانواده هایى در خور انسان است و سعادت جسمانى و نفسانى، دنیوى و اخروى او را تامین مى کند. اگر بنیاد خانواده بر پایه هاى ایمان و محبت و دلسوزى استوار گردد کانون خانواده گرم و با صفا مى شود و از کشمکش ها و اختلافات و طلاق و فروپاشى جلوگیرى مى کند.

خیر اندیشان باید در ترویج و تبلیغ چنین خانواده هایى تلاش و سرمایه گذارى کنند و بدین وسیله از تزلزل و فروپاشى بنیاد خانواده جلوگیرى نمایند.

البته معلوم است که با حمایت هاى قانونى فقط نمى توان بدین هدف بزرگ رسید و بنیان خانواده را بر پایه هاى محبت و دلسوزى استوار ساخت. بهترین وسیله براى رسیدن به چنین هدفى تبلیغ و دعوت مردم به رعایت ارزش هاى اخلاقى است. چنانکه اسلام همین روش را انتخاب کرده و بر رعایت اخلاق در خانواده تاکید فراوان دارد. از باب نمونه به گوشه اى از آن اشاره مى شود:

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: «کاملترین مردم از جهت ایمان کسى است که اخلاقش خوبتر باشد، و بهترین شما کسانى هستند که نسبت به همسران خود خوشرفتارتر باشند» (6) امام سجاد علیه السلام فرمود: «حق همسرت این است که بدانى خداى متعال او را وسیله آرامش و انس تو قرار داده و بدانى که او نعمتى است از جانب خدا براى تو، پس او را گرامى بدارى و با وى مدارا کنى گرچه تو نیز بر او حقى بزرگ دارى، اما باید نسبت به او دلسوز و مهربان باشى زیرا در اختیار تو قرار دارد. باید خوراک و پوشاک او را تامین کنى و اشتباهات و لغزش هایش را ببخشى» (7)

حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: «جهاد زن در این است که خوب شوهردارى کند» . (8)

اسلام عنایت ویژه اى به اخلاق دارد و رعایت ارزش هاى اخلاقى را براى سلامت خانواده و تحکیم بنیان آن ضرورى و لازم مى داند.

به نظر مى رسد یکى از عوامل مهم تزلزل بنیاد خانواده و کثرت روزافزون آمار طلاق بى توجهى به مسائل اخلاقى است و براى حل این مشکل بزرگ که خانواده را در معرض تهدید جدى قرار داده چاره اى جز احیاى ارزش هاى اخلاقى بویژه اخلاق خانواده نداریم. چقدر بجاست که خیراندیشان و سازمان جهانى حمایت از خانواده سالى را نیز به عنوان سال حمایت از اخلاق خانواده معرفى کنند و افکار جهانیان را به سوى اهمیت و ضرورت احیاى اخلاق خانواده معطوف سازند. بدین امید.

 


[ دوشنبه 86/2/24 ] [ 12:4 صبح ] [ امید ] [ نظرات () ]
 جامعه شناسی اعتیاد در ایران

عکسهای مرتبط
 
مرحله نخست طرح امداد رسانی به معتادان خیابانی با حمایت دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل و به منظور هدایت معتادان خیابانی به مراکز درمانی در صورت تمایل و ترک اعتیاد اختیاری برای نخستین بار در کشور ودر دو محله جنوبی تهران در حال اجرا است.
علی هاشمی مشاور رئیس جمهوری و دبیر کل ستاد مبارزه با موادمخدر در جلسه کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی خواستار متوجه جدی به معضل موادمخدر در برنامه چهارم توسعه شد

اعتیاد به مواد مخدر، مشکل اجتماعی است که اکثر جوامع به آن مبتلا هستند. اطلاعات و آمار جدیدی که درباره موضوع مواد مخدر و اعتیاد در جامعه ما منتشر می شود، حاکی از مسأله بودن این پدیده اجتماعی است. دبیر جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران در گزارشی اعلام کرده است سالانه ۵ درصد به جمع معتادان کشور افزوده می شود، در حالی که سازمان بهزیستی کشور تنها توان مداوای ۲ درصد معتادان را دارد. بر اساس گزارش سمینار پیشگیری از اعتیاد در تابستان ۱۳۸۰و ۷۰ درصد معتادان ایران متأهل هستند و علاوه بر این روزانه ۶۰۰ نفر در رابطه با مواد مخدر در کشور دستگیر می شوند و ماهانه ۱۰۰نفر به دلیل سوء مصرف مواد مخدر می میرند. بنا به گزارش روابط عمومی سازمان بهزیستی هر روز ۵۰۰ نفر از جوانان کشور معتاد می شوند و بررسی به عمل آمده نشان داده که جمعیت معتادان در ایران هر ۱۰ سال ۲ برابر می شود و خسارت های ناشی از اعتیاد سالانه بیش از ۱۵ هزار میلیارد ریال می رسد(بهادران، ۱۳۸۰ :۷). رئیس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی گفته است که در سال ۱۳۸۱ بیش از ۱۳۰ تن مواد مخدر در کشور کشف شده است و نسبت به سال گذشته ۳/۱۶ درصد میزان کشفیات رشد داشته است. جانشین مرکز مبارزه با مواد مخدر کشور اعلام کرده است که به طور متوسط روزانه دو تن انواع مواد مخدر در کشور مصرف می شود. وی می گوید: آمارهای به دست آمده نشان می دهد، هم اکنون ۳ درصد نوجوانان کشور به مواد مخدر اعتیاد دارند.
 

تعریف اعتیاد به مواد مخدر

سازمان بهداشت جهانی اعتیاد را به طور متناوب یا مزمن حالتی می داند مضر جهت فرد و اجتماع که به وسیله مصرف مستمر ماده تخدیرکننده چه طبیعی، چه مصنوعی ایجاد می گردد و خواص آن عبارتند از:
۱- میل و احتیاج به مصرف ماده مخدر و تهیه آن به هر صورت و عنوان، ۲-گرایش جهت اضافه نمودن آن هر روز بیشتر، ۳- انقیاد روانی و گاهی جسمی در نتیجه استعمال مواد مخدر. اعتیاد به مواد مخدر، حالت وابستگی یا عادت مرضی در به کار بردن مواد سمی تحریک کننده یا آرام بخش دستگاه عصبی که به صورتی مطبوع حس درونی و وضع عاطفی را تغییر می دهد. این وضع با اعتیاد تدریجی و حالت نیاز دردناکی که بر اثر نبودن مواد سمی بروز می کند، مشخص می شود(نیر، ۱۳۷۲: ۳۲)
دراین نوشتار به دنبال پاسخی برای این سؤالات هستیم؛ علل و عوامل مؤثر در اعتیاد به مواد مخدر در بین افراد کدام است؟ کدام یک از نظریه های جامعه شناسی انحرافات، بیشتر می تواند معضل اعتیاد را تبیین کند؟  و در نهایت راه حل های پیشگیری از

اعتیاد کدام است؟
 

جامعه شناس در پی کشف علل و عوامل اجتماعی موثر بر جرم و عمدتاً شرایط اکتسابی در محیط است. اعتیاد دلایل متعددی دارد. شرایط اعتیاد در هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است. و به شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی و شخصیت جامعه و فرد مربوط می شود.(نیر، ۱۳۷۲: ۳۶).
از دیدگاه جامعه شناختی، آنچه مهمتر از عوامل فردی در گرایش به اعتیاد به مواد مخدر می باشد، عوامل اجتماعی- فرهنگی است. جامعه شناسان علل ارتکاب جرم را در وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی دانسته، معتقدند که هیچکس بالفطره مجرم و بزهکار نیست. از این جهت فرد را مقصر نمی دانند و می گویند اوضاع اقتصادی و شرایط نامساعد اجتماعی عامل ارتکاب جرم است.
تحقیقات نشان می دهد که اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد می شوند و پرورش می یابند، تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور می شود. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه، بیکاری، از بین رفتن و جابه جایی ارزشهای جامعه، رشد بی قواره صنعت؛ اگر در جامعه ای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از این ثروت عادلانه توزیع نگردد و از طرف دیگر در آن جامعه برای تفریح، شادی و گذران اوقات فراغت و بیکاری جوانان از طرف دولت برنامه ریزیهای اجتماعی نشده باشد و رشد صنعت و شهرنشینی، شکاف طبقاتی را زیاد کند، همه این عوامل، باعث گرایش به انحرافات از جمله اعتیاد خواهد شد.
(فرجاد، ۱۳۷۱: ۱۵۵).
نظریه های روان شناسی و نظریه های جامعه شناسی انحرافات از قبیل نظریه کنش اجتماعی و آنومی پارسونز، نظریه های رادیکال  مارکسسیت ها درباره انحرافات اجتماعی، نظریه های خرده فرهنگی کوهن، میلر، نظریه های کنترل اجتماعی، نظریه جنسیت، نظریه برچسب زنی و... می تواند معضل اعتیاد را تبیین نماید. از آنجایی که در این نوشتار بیشتر به شرایط و فشارهای ساختاری در جامعه تأکید شده است، از نظریه آنومی مرتن و نظریه برچسب زنی لمرت و بیکر استفاده شده است. مرتن با رویکرد کارکرد گرایانه و با الهام از اندیشه های دورکیم به دنبال راه حلی جامعه شناسانه برای انحرافات اجتماعی جامعه آمریکایی نیمه اول قرن بیستم بود.
مرتن معتقد است که این شرایط ساختی است که علت ریشه ای انحرافات اجتماعی است. از نظر مرتن در هر جامعه دو ساخت اساسی وجود دارد که میان آنها در درون یک نظام اجتماعی روابطی کارکردی وجود دارد. این دو ساخت اساسی یکی اهداف نهادی شده و دیگری وسایل نهادی شده است.
اهداف نهادی شده عبارتست از تعاریف نهادی شده درباره ارزشها و امور مطلوب و وسایل نهادی شده عبارت از شیوه های استاندارد شده کنش برای نیل به اهداف و یا هنجارهای مقرری که برای وصول به اهداف نهادی شده وضع شده اند(اسکیدمور، ۱۳۷۲: ۱۶۰- ۱۵۹).
در هر جامعه ای در پرتو ارزشها و اصول اساسی آن جامعه یک شخصیت آرمانی تعریف می شود و در قله آرزوها و تمنیات افراد آن جامعه قرار می گیرد. از طریق ابزارهای مختلف جامعه پذیری، آموزش و پرورش، رسانه ها، این شخصیت آرمانی در منظر عمومی تبلیغ شده و افراد به آن خوانده می شوند. مثلاً رسیدن فرد به اوج موفقیت مادی و شخصیتی که در بالاترین مراتب پایگاه اقتصادی، اجتماعی است، همان هدف نهادی شده مرتن در جامعه آمریکایی عصر او محسوب می شود(معیدفر، ۱۳۷۹: ۳۲).
در هر حال مرتن یکپارچگی و انسجام را حالتی در یک نظام اجتماعی یا جامعه تعریف می کند که میان این دو ساخت اساسی یعنی اهداف و وسایل نهادی شده تعادل برقرار باشد. اما از نظر مرتن یک جامعه یا نظام  اجتماعی می تواند در حالت سوءیکپارچگی بسر برد. سوءیکپارچگی وضعیتی است که در آن تعادل ساختاری در تهدید قرار گرفته باشد. وضعیتی که در آن تأکید بر وسایل نهادی شده کمتر از تأکید بر اهداف نهادی شده باشد، در چنین وضعیتی چهار الگوی رفتار انحرافی را می توان در جامعه پیش بینی کرد. از نظر مرتن همه این شیوه ها غیرقانونی شناخته شده و شیوه های انطباق فردی نام می گیرند که جایگزین شیوه های انطباق جمعی شده یا به آن اضافه می شوند. این چهار شیوه انطباق فردی عبارتند از نوآوری (
innovation )مناسک گرایی (ritualism) انزواطلبی (ritreatment) و شورش (rebellion
).
۱- نوآوری: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد اهداف نهادی شده را تعقیب می کنند اما نه به اتکا هنجارها و مقررات و وسایل نهادی شده جامعه، بلکه با خلق و ابداع شیوه های غیرهنجاری و خلاف قانون و عرف اجتماعی. مثلاً در جامعه ما انواع شیوه های کسب و کار غیر قانونی مثل کوپن فروشی، ارزفروشی، مسافرکشی، بساط اندازی و نیز قاچاق کالا، احتکار و بسیاری دیگر از مشاغل در زمره شیوه های انطباق فردی از نوع نوآورانه یا بدعت گذارانه است(معیدفر، ۱۳۷۹: ۳۵).
۲- مناسک گرایی: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به خاطر مأیوس شدن از اهداف نهادی شده آنها را فراموش کرده یا از آنها غفلت می  ورزند و در مقابل با تأکید یک سویه بر وسایل نهادی شده مانع تحقق موفقیت سایر اقشار اجتماعی نیز می شوند. این افراد معمولاً در سازمانها و نهادهای اجرایی کار می کنند.
۳- انزواطلبی: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به دلیل ناموفق بودن خود در دسترسی به اهداف اجتماعی سعی کرده اند که خود را از جامعه دور نگه دارند تا هم از اهداف و هم از وسایل نهادی شده غفلت پیدا کنند. این افراد احتمالاً بارها در صدد بوده اند که به شیوه های مختلف هنجاری و غیرهنجاری به سوی اهداف اجتماعی حرکت کنند، اما عدم توفیق مکرر آنها باعث شده تا سرخویش پیش گرفته و خود را از مسیر تبلیغ اهداف و وسایل نهادی شده دور کنند. کسانی که در مسیر اعتیاد به مواد مخدر قرار گرفته و با مصرف بی رویه مشروبات الکلی، تریاک، هروئین و اقسام مواد مخدر سعی دارند حواس و قوای دراکه خود را نسبت به بوق های تبلیغاتی جامعه از کار بیندازند و بدین وسیله آرامش خیال پیدا کنند.
۴- شورش: شیوه انطباق فردی است که در آن ضمن آنکه افراد اهداف و وسایل نهادی شده جامعه را برای موفقیت های فردی و اجتماعی خود و دیگران کافی نمی دانند، درصدد برمی آیند تا در مقابل آن از طریق خشونت باری، قیام کنند. این افراد چیزهای جدید و تأیید نشده ای را جایگزین آنها می سازند. مثلاً طغیانگر ممکن است حرفه تجارت و سرمایه داری را به عنوان راه رسیدن به ثروت شخصی رد کند و در عوض هدف برابری اجتماعی و راه رسیدن به آن را از طریق انقلاب برگزینند (رابرتسون، ۱۳۷۷:۱۷۴).
(نظریه  مرتن درباره نوع شناسی انحرافات ، جدول یک)
نظریه دیگری که در چارچوب آن می توان مسأله اعتیاد و انحرافات را توضیح داد، نظریه برچسب زنی لمرت و بکر است. برطبق این نظریه، انحراف به  عنوان فرایندی توجیه می شود که توسط آن برخی مردم موفق می شوند برخی دیگر را منحرف تعریف کنند. این نظریه بر نسبی بودن انحراف تأکید دارد و ادعا می کند که یک شخص یا یک عمل زمانی انحرافی می شود که «برچسب» انحراف توسط دیگران بر آن زده شده باشد. طرفداران این نظریه عمدتاً ادوین لمرت (۱۹۵۱ و ۱۹۶۷) و هوارد بکر (۱۹۶۳) خاطرنشان می سازند که هر کس زمانی در زندگی خود به نوعی رفتار انحرافی دست زده است. اکثر این گونه رفتارها در مقوله انحراف اولیه قرار می گیرد. یعنی نوعی ناهمنوایی که موقتی است و از روی کنجکاوی و آزمایشی عمل شده و به سادگی قابل اختفاء می باشد. یک انحراف اولیه ممکن است کسی باشد که یک داروی غیرمجاز یا قاچاق را امتحان می کند که «ببیند چطور است». این گونه رفتارها ممکن است مورد توجه قرار نگیرد و نه خود افراد فوق و نه دیگران آنها را منحرف ندانند. چنانچه اعمال انحرافی آنان توسط افراد مهم دیگری مانند دوستان، والدین، کارفرمایان، مقامات مدرسه یا حتی پلیس و دادگاه علنی و آشکار گردد، خطاکار در این صورت با این واقعه طوری روبه رو می شود که به گفته هارولد فینگل (۱۹۵۶) «مراسم بی آبرویی» نامیده می شود. در این مراسم شخص، محکوم به عمل انحرافی می شود، سرزنش و یا شاید مجازات می گردد و مجبور می شود که به برتری اخلاقی محکوم کنندگان اعتراف نماید. از همه مهمتر شخص اکنون برچسب «بدکاره»، «غیرعادی»، «کلاهبردار» و «معتاد به مواد مخدر» را از دیگران دریافت می دارد. بقیه مردم نیز پس از این با خطاکار برحسب همین برچسبها واکنش نشان می دهند. در نتیجه شخص آگاهانه یا ناآگاهانه این برچسب را می پذیرد و تصویری جدید از خود می سازد و به رفتار مناسب با آن شروع می کند. اکنون رفتار شکل انحراف ثانویه پیدا می کند یعنی ناهمنوایی مداوم توسط کسی که برچسب انحراف را قبول کرده است (همان: ۱۷۸).

تبیین مسأله اعتیاد به مواد مخدر در جامعه ما با توجه به نظریه های آنومی و برچسب زنی
 

در جامعه فعلی ایران، ما شاهد جابجایی و تغییر ارزشها از سنتی و مذهبی به سمت ارزشهای مادی و مدرن هستیم. به ویژه اقداماتی که بعد از سال ۱۳۶۸ بالاخص در زمینه اقتصاد و آموزش انجام گرفته، موجب افزایش نابرابری گشته و در نتیجه آن (به  علت گسترش فقر) ثروت در جامعه با ارزش شده است. علاوه بر این نمایش ثروت و نیازآفرینی از طریق تبلیغات رسانه های جمعی، فرایند با ارزش شدن ثروت تغییر نظام ارزشی جامعه را تشدید می نماید. این امر دارای پیامدهایی از قبیل ارزش شدن ثروت و تبدیل نظام طبقاتی به ارزش و حقوق اجتماعی بیشتر ثروتمندان است که از یک  طرف برای یک نظام اجتماعی بسیار سالم خطرناک است و از طرف دیگر خود عامل و محرکی است برای با ارزش شدن باز هم بیشتر ثروت در جامعه. از این رو نه فقط فرد فرد انسانها، بلکه کل نظام اجتماعی دچار بی تعادلی و آشفتگی و نابسامانی می گردد که خود باعث کاهش انسجام اجتماعی، تغییر گروه مرجع، افزایش انحرافات و... می گردد (رفیع پور، ۱۳۷۷، ۲۲۴ و ۲۶۵). پس می بینیم در جامعه بر اهدافی تأکید می شود چه به صورت خودآگاه و چه ناخودآگاه که وسایل دستیابی به آن اهداف فراهم نیست. هدف کسب ثروت و رفاهمندی افراد است اما وسایل مشروع و قانونی رسیدن به این در جامعه فراهم نیست، بر این اساس جامعه فعلی در یک حالت نابسامانی و سوء یکپارچگی بسر می برد. بنابراین بستر برای رفتارهای انحرافی آماده است. افرادی که در راه کسب ثروت (هدف جامعه) بارها و بارها با شکست مواجه می شوند و ناکام می مانند برای جبران این ناکامی به مواد تسکین دهنده روی می آورند و تشکیل گروه معتادان را در جامعه می دهند. بنابراین مقصر فرد نیست بلکه مقصر شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی جامعه است. از دیدگاه کارکردگرایی مرتن، اعتیاد جرم نیست بلکه اعتیاد بیماری اجتماعی می باشد و باید به این واقعیت توجه نمود که بیماریهای روحی نیز مانند بیماری های جسمی مسری هستند و اگر از ابتدای وقوع جرم، به فکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نیفتند، ممکن است به دیگران نیز سرایت کند. افرادی که در آغاز مرتکب جرایمی می شوند، طبیعی است که نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی جامعه تطبیق دهند. این عدم هماهنگی از نابسامانی اوضاع اجتماعی و اقتصادی و تربیتی آنها ناشی می شود و یا ممکن است از عدم تعادل و عدم هماهنگی بین اهداف و وسایل نهادی شده در جامعه.
از دیگر سو، از آنجایی که، در جامعه ما، طرز تلقی و نگاه عموم افراد و دولتمردان به اعتیاد به عنوان یک مسئله شخصی و فردی مطرح بوده و نه مسئله ای اجتماعی و مردم به افراد معتاد با حالتی ترحم انگیز می نگرند و آنها را بیماران اجتماعی نمی دانند، بلکه آنها را در ردیف مجرمان مورد سرزنش و نفرت قرار می دهند و مجازات می کنند. براساس نظریه برچسب زنی، بیماران اجتماعی مبتلا به مواد مخدر را برچسب «معتاد به مواد مخدر» می زنند و از خود طرد می کنند و شخص معتاد در یک عزلت و انزوا قرار می گیرد و به برتری اخلاقی دیگران غیرمعتاد رأی می دهند. اینچنین است که با توجه به در نظر گرفتن شدید ترین مجازاتها برای تولید و مصرف مواد مخدر هر ساله بر تعداد معتادان افزوده می شود و جامعه هر روز با فقر نیروی انسانی کارآمد و سازنده بیشتر مواجه می شود.
 

نتیجه گیری و ارائه راه حل ها:
 

تا وقتی که نظام اجتماعی دارای عدم هماهنگی بین اهداف و وسایل نهادی شده باشد، وجود میزان زیادی از انحرافات اجتماعی اجتناب ناپذیر است. بنابراین راه  حل اساسی و بنیادی در جامعه نهفته است. ریشه درد، در جامعه است نه فرد. مجازات و شکنجه جلوی ارتکاب جرایم را نگرفته است. اگر در هر جامعه ای بودجه ای را که صرف نگهداری، نگهبانی و مبارزه با مواد مخدر می شود از ابتدا صرف آموزش و پرورش صحیح فرد (امنیت، یکپارچگی، توزیع عادلانه درآمدها در جامعه، به نمایش نگذاردن ثروت در جامعه و تبلیغ نکردن ارزشمندی آن در جامعه و...) نمایند، جامعه را از افراد کارساز و نیروی انسانی آموخته و آگاه بی نیاز می سازد. مدیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال۱۳۸۰ می گوید: امسال۲۰ میلیارد تومان بودجه برای مبارزه با مواد مخدر در نظر گرفته شده است که به ۶ کمیته اختصاص یافته و در صدد هستیم تا در مرزهای شرقی اقداماتی چون احداث کانالهای مختلف، کشیدن سیم خاردار، استقرار نیروهای امنیتی و احداث جاده های کنترلی در طول مرزها را به عمل آوریم (بهادران۱۳۸۰،: ۷): نتیجه اینکه جامعه بیشترین گناه مجرم را باید برعهده بگیرد. مسئولیت وضع قوانین و مقررات اجتماعی را جامعه برعهده دارد. اگر در جامعه ای ارتکاب جرایم زیاد است، در قوانین حقوقی، مقررات اجتماعی و نوع آموزش و پرورش آن جامعه باید مطالعه کرد و به فکر برطرف کردن علل جرم در آن جامعه بود. اگر نظام آموزشی قدیمی است و برآورد نیازهای کنونی را ندارد، باید برای بر طرف کردن عدم هماهنگی، سیستم آموزشی تغییر کند.
راه حل دوم این است که هر روز بیش از پیش باید به پذیرفتن این نظریه نزدیکتر شویم که اعتیاد یک بیماری مزمن است. از میان رفتن مرزها، اقتصادهای نیرومند و در دسترس بودن مواد مخدر، این مواد را ارزانتر و خالص تر و آسانتر از دهه های گذشته در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهد. اروپائیان امروز درصددند فرهنگی ایجاد کنند که در آن مصرف کنندگان با ایجاد رابطه ای منطقی با مواد مخدر و شناخت آثار و عوارض آن به حداکثر ایمنی در مقابل زیانهای این مواد دست پیدا کنند.
راه حل سوم تأکید بر راههای پیشگیری از اعتیاد است. در سمینار پیشگیری از اعتیاد در تابستان ۱۳۸۰ در مشهد، به این موضوع اشاره شده و آمده است که از کل مبلغ اختصاص یافته بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر تنها ۶/۱ درصد آن برای پیشگیری به بهزیستی اختصاص یافته است (بهادران، ۱۳۸۰ : ۷ )
سازمان دادن کمیته های مختلف تحقیقاتی وظیفه دولتمردان و رساندن اطلاعات با مسوولیت مشترک والدین، مددکاران، جامعه شناسان، روانشناسان و روانپزشکان است. اختصاص بودجه بیشتر یا همطراز مبارزه با اعتیاد، به بخش پیشگیری از اعتیاد به سازمان بهزیستی یابد. صرف مبارزه خشک، جدی و مکانیکی آن هم فقط با عوامل تولید و توزیع مواد مخدر، حتی به صورت گسترده و با همکاری کشورهای دیگر نمی تواند راه حل نهایی و قطعی باشد. نتایج احتمالاً نگران کننده تحقیقات نباید باعث ترس از انجام آن شود. تحقیقات تاکنون نشان داده است که پند، تنبیه و توصیه «نسخه پیچی» شده و «کلیشه ای» در تغییر واقعیت هایی که منجر به اعتیاد می شوند ناتوانند و حتی اشاره به خطرات جسمانی به عوض کم کردن اثر می تواند در جهت عکس عمل کند، یعنی باعث افزایش جذابیت خودآزارانه تا سرحد مرگ بشود (نیر، ۱۳۷۲: ۱۶). اگربا پدیده اعتیاد صرفاً به صورت پلیسی یا پزشکی و ترک اعتیاد جسمی برخورد شود و «جایگزین عاطفی» آن معلوم و معین و ارائه نشود، بعید نیست در صورت موفقیت در آن امر، پدیده های نابهنجار دیگری به سرعت جایگزین آن شود. از جمله راهکارهای دیگری که می توان در قسمت پیشگیری اشاره کرد، فرهنگ سازی عمومی در این مورد می باشد. این امر به دو طریق می تواند صورت بگیرد. اول اینکه پیامدهای هشدار دهنده در زمینه اعتیاد را در کتابهای درسی نوجوانان بگنجانیم که این مورد از طریق همکاری وزارت و سازمانهای آموزش و پرورش امکانپذیر است؛ کمااینکه سازمان یونسکو در چندین سال پیش به تمام کشورهای دنیا این پیشنهاد را داد. دوم اینکه با توجه به نظریه برچسب زنی، احتمال تکرار عمل انحرافی در صورت برچسب زدن افزایش می یابد و به تعبیر اروینگ کافمن (۱۹۶۳) شخص «داغ خورده» می شود و این اشخاص داغ خورده در اثر ارزش گذاریهای منفی دیگران از یک «هویت فاسد» برخوردار می شوند. بنابراین بکوشیم از طریق آگاهسازی افکار عمومی جامعه در جهت ترویج این اندیشه که معتادان بیماران اجتماعی هستند به آنها کمک کنیم یا حداقل اینکه از برچسب زدن به آنها توسط مردم خودداری شود تا حداقل از تکرار عمل جلوگیری شود.

روش درمانی- روانپزشکی معتادان:

جدیدترین روش درمان معتاد این است که ابتدا مورد یک آزمایش کامل پزشکی واقع گردد تا با شناخت بیمار و نوع بیماری به درمان جسمی او بپردازند و برای این کار سعی می شود میزان مصرف داروی معتاد را به تدریج و روز به روز کمتر کنند تا وابستگی جسمی از بین برود. مرحله دوم معالجه، از بین بردن وابستگی روانی معتاد است به دارو که مرحله بسیار دشواری است و اغلب از طریق روانپزشکی باید درمان پذیرد و برای این کار سعی می شود از طریق سرگرمی و کار و آموزش حرفه ای و هر وسیله سرگرم کننده دیگر آنها را درمان کنند و اغلب برای معتاد خیلی مهم است که مورد سرپرستی قرار گیرد. سومین مرحله درمان، درمان اجتماعی از طریق مددکار است که مهمترین مرحله درمان و مکمل مرحله روان درمانی است. زیرا یکی از عوامل گرایش معتادان به دلیل احساس تنهایی و عدم ارتباط اجتماعی با افراد دیگر این است که به حمایت نیاز دارند. مددکاران اجتماعی سعی می کنند با تغییر مشاغل و حتی محیط اجتماعی و پرورشی آنان، معیارهای ارزشی زندگی آنها را تغییر داده و آنها را برای دنیای دیگری با تفکرات دیگر رهنمون می کنند و این کار به پیگیری مداوم حداقل سه تا چهار سال نیاز دارد (فرجاد، ۱۷۱:۱۳۷۱)
 

راه حل نهایی: مبارزه با مواد مخدر:

از یک قرن بعد از انتشار دخانیات،  مبارزه با آن از طرف رهبران کشورها شروع شد. در غرب از طرف کشیش ها تحریم شد. سلاطین عثمانی مجازات اعدام برای استعمال کنندگان دخانیات قرار دادند. اکنون پابه پای گسترش و رواج مواد مخدر فعالیتهایی هم در جهت مبارزه با مصرف آنها (خرید، فروش، حمل)، انجام می شود. بنابراین در جهت مبارزه همکاریهای بین المللی زیر نیز لازم است:
۱- متلاشی کردن باندهای بین المللی و مراکز آنها در کشورهای مختلف
۲- ایجاد ارتباط عمیق و نزدیک و عملی بین نیروهای انتظامی کشورها در زمینه
۲-۱- استرداد مجرمین و قاچاقچیان مواد مخدر و مصادره جهانی اموال قاچاقچیان
۲-۲- همکاریهای قضایی گسترده و بدون کارشکنی
۳-۲- تقویت دوجانبه مرزها و احساس مسئولیت جهانی


[ جمعه 86/2/21 ] [ 9:19 عصر ] [ امید ] [ نظرات () ]


درباره وبلاگ

آمار وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 589608
موضوعات وب